چهار روایت از تجربه هزینه سازش
تجربه سازش تنها محدود به کشورهای غیرغربی یا ضعیف نیست و غرب نیز در
مقاطعی آن را تجربه کرده است. برای مثال، غربیها بعد از به قدت رسیدن
هیتلر در آلمان، با سازشها و مماشات فراوانی که در برابر وی نشان دادند،
باعث جریتر شدن وی و تجربه تلخ جنگ جهانی دوم شدند. مهمترین بخش این
سیاست سازشکارانه در برابر هیتلر مربوط به پذیرش جدا شدن منطقه سودتنلاند
جمهوری چک و واگذاری آن به آلمان است که به سیاست «اپیزمنت» و یا مماشات
معروف شده است.۱ کارشناسان معتقدند که سیاست مماشات با هیتلر عامل مهمی در تهاجمیتر شدن هیتلر و آغاز جنگ جهانی دوم بود.
اما اگر بخواهیم نتایج عقبنشینی در برابر غربیها را بهخوبی درک کنیم،
بهتر است رابطه آمریکا با دولتهای دستنشانده خود را نیز بررسی کنیم.
آمریکا در رابطه با حاکمان دستنشانده خود نیز به دنبال تأمین منافع خود
است و حمایت از آن حاکمان را تا آنجا بهپیش میبرد که منافعش تأمین شود.
این حاکمان هرچقدر در برابر آمریکا عقبنشینی کردند، به همان میزان توسط
این کشور دوشیده شدند. رابطه آمریکا با عربستان و ایرانِ دوران پهلوی،
نمونه بارز این نوع رابطه است.
عربستان سعودی
عربستان سعودی از ابتدای تأسیس خود تاکنون برای تأمین امنیت، وابسته به
آمریکا بوده است. این نوع رابطه را معمولاً در عرف سیاسی رابطه حامی – پیرو
(patron-client) مینامند که کشور ضعیفتر به منظور حفظ امنیت خود وابسته
به یک کشور قدرتمند میشود. البته شرط این نوع رابطه، داشتن مزیت برای کشور
قدرتمند و یا بهاصطلاح، کشور حامی، از طرف کشور ضعیفتر است. اگر بخواهیم
به زبان ساده این نوع رابطه را توضیح بدهیم، کشور ضعیفتر برای تأمین
امنیت کشور خود، که معمولاً از مقبولیت داخلی نیز برخوردار نیست و حاکمان
آن بهوسیله جنگ داخلی و با پشتیبانی کشورهای دیگر به سلطه میرسند، به یک
کشور قدرتمند باج و خراج میدهد.
ادامه ی مطلب رودر ادامه ی مطلب بخونید
ادامه مطلب ...